سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

http://dl.modafeclip.ir/aks/rahimpor/emam-jang.jpg
رحیم پور:جواب امام خمینی(ره)به کسانی که گفتند چراچند سال جنگیدیم….!!!!
دریافت فایل تصویری
مستقیم
حجم:8،487مگابایت
سلامتی اقا امام زمان(عج)وامام خامنه ای صلوات


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 10:43 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

منبع : www.AsanDownload.com

به روز رسانی بسته های امنیتی یکی از مهم ترین مواردی است که باید در انتخاب و استفاده آنتی ویروس ها بدان اهمیت ویژه ای داده شود. وقتی کاربر می تواند نهایت امنیت را در سیستم خود تامین کند که همیشه بسته امنیتی به روز شده ای داشته باشد تا با استفاده از آن و البته بانک اطلاعاتی که از آخرین فایل های مخرب وجود دارد سیستم را در مقابل حملات مخرب بیمه کند. به روزرسانی ها امروزه به تو دو صورت رواج یافته است. به صورت آنلاین که متداول ترین راه ممکن است اما برای بسیاری از کاربران انجام این کار شاید تا حدودی ملال آور باشد چرا که حداقل برای آنتی ویروس هایی نظیر Eset NOD32  یا Kaspersky برای مرتبه اول حتی با سرعت ها نسبتا بالا هم حداقل 1 تا 2 ساعت لازم است تا به روز رسانی انجام شود. این در حالی است که کاربر اگر بخواهد همین کار را برروی چند سیستم هم اعمال کند به شدت زمان گیر است اما راه دیگری وجود دارد که به روز رسانی به صورت آفلاین است. این کار بسیار مفید است ؛ برای مثال وقتی کاربر آخرین فایل های به روز رسانی شده را دریافت کرده و آنتی ویروس را به صورت آفلاین به روز می نماید علاوه بر این که سرعت بسیار بالایی هم دارد برای مرتبه ها بعد به روز رسانی فوق العاده سریع و آسان می شود و البته می توان همین فایل آبدیت آفلاین را برروی بی نهایت سیستم هم اعمال کرد. البته گاهی هم نقش مهمی در از بین نرفتن سریال نامبرها و کرک ها دارد. ما هم قصد داریم از این پس فایل های آفلاین بسته های امنیتی معروفی نظیر NOD32 و Kaspersky را هر چند وقت یک بار به روز کنیم تا کاربران بتوانند به صورت آفلاین و البته بسیار سریع کار به روز رسانی را انجام دهند. این بار آخرین به روزرسانی نرم افزار امنیتی معروف Kaspersky را قرار داده ایم تا شما کاربرانی که ازاین بسته استفاده می کنید بتوانید از قابلیت های این نوع به روزرسانی استفاده کنید.

 



 طریقه ی استفاده از فایل های آپدیت ( چند ثانیه منتظر بمانید تا عکس بارگزاری شود.)

 قیمت: رایگان
Kaspersky Internet Security 2011
 دانلود رایگان با لینک مستقیم - 106مگابایت 
Kaspersky Anti-Virus 2011
 دانلود رایگان با لینک مستقیم - 100 مگابایت 
Kaspersky PURE v9
دانلود رایگان با لینک مستقیم - 99 مگابایت
 پسورد فایل زیپ : www.asandownload.com 


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 10:19 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

منبع : www.AsanDownload.com


امروزه نرم افزارهای امنیتی فراوانی روانه ی بازار شده اند و این درحالی است که بیش از 99 درصد آن ها تنها در صورتی قادر خواهند بود تا امنیت کاملی را برای شما فراهم نمایند که به صورت مکرر و پیوسته آپدیت و به روز شوند تا با به دست آوردن آخرین بانک اطلاعاتی فایل های مخرب و روش های مقابله با آن ها بتوانند از سیستم شما محافظت کرده و از نفوذ انواع این گونه فایل های مخرب به سیستمتان جلوگیری نمایند تا امنیت سیستم شما حاصل شده و در مقابل این گونه خطرات بیمه شود. حال همان طور که می دانید به روز رسانی این بسته ها و نرم افزارهای امنیتی به دو صورت آنلاین، که متداول ترین راه ممکن بوده ولی به خاطر حجم های بالای این گونه آپدیت ها در مرحله ی اول و سرعت های پایین اینترنت و سایر مشکلات، همچون قطع شدن و عدم وجود امکان ادامه ی دانلود برای بسیاری از کاربران کاری بسیار کسل کننده و دشوار محسوب شده و کمتر توسط افراد مورد استفاده قرار می گیرد و روش دوم یعنی به صورت آفلاین که به خاطر داشتن مزیت های فراوانی همچون امکان ادامه ی دانلود در صورت قطع شدن، امکان استفاده از آن برای بی نهایت سیستم، سرعت بسیار بالا، امکان استفاده از آن ها پس از نصب مجدد ویندوز و هزاران مزیت دیگر طرفداران بسیاری داشته و بسیار مورد استفاده قرار می گیرد انجام می پذیرد. حال از آنجایی که یافتن آپدیت های آفلاین به روز و مطمئن نیز خود مشکلی است که بسیاری از کاربران با آن دست و پنجه نرم می کنند گروه پر توان آسان دانلود قصد دارد تا با ایجاد روشی جدید و با ارائه ی آپدیت های آفلاین نرم افزارهای امنیتی محبوب و پرقدرتی همچون Nod32، Kaspersky و Mcafee با لینک مستقیم و برای نسخه ها و ورژن های مختلف و به روز رسانی هر چند وقت یک بار آن ها این مشکل کاربران را نیز برطرف نموده و باز هم خدمتی به شما دوستان عزیز آسان دانلودی نماید تا بتوانید بسته های امنیتی خود را بروز نگه داشته و سیستم خود را در مقابل خطرات محافظت نمایید. همان طور که می دانید شرکت Mcafee یکی از قدیمی ترین شرکت های است که در زمینه ی امنیت سیستم ها سابقه ی فراوانی داشته و افراد بسیاری در دنیا و حتی ایران از بسته های امنیتی این شرکت توانا استفاده می کنند ولی از آنجایی که این شرکت محصولات خود را برای کاربران ایرانی تحریم نموده و کاربران عزیز را با مشکلات بسیاری روبه رو ساخته سعی کردیم تا با ارائه ی بسته های امنیتی و همچنین آپدیت های آفلاین و به روز این شرکت توانا رفاه شما دوستان عزیز و امنیت سیستمتان را فراهم نماییم و اکنون نیز بسته ی آپدیت آفلاینی را ارئه نمودیم تا بتوانید تمام ورژن های هشت McAfee VirusScan را به روز نمایید.

 

 



 طریقه ی استفاده از فایل های آپدیت : پس از دریافت فایل و خارج کردن آن از حالت فشرده تنها کافیست آن را اجرا کنید تا آنتی ویروس شما به صورت آفلاین روز شود. این فایل فقط بر روی نسخه Enterprise کار می کند.

 قیمت: رایگان
 دانلود رایگان آپدیت آفلاین با لینک مستقیم - 115 مگابایت
 پسورد فایل زیپ : www.asandownload.com


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 10:17 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

منبع : www.AsanDownload.com

به روز رسانی بسته های امنیتی یکی از مهم ترین مواردی است که باید در انتخاب و استفاده آنتی ویروس ها بدان اهمیت ویژه ای داده شود. وقتی کاربر می تواند نهایت امنیت را در سیستم خود تامین کند که همیشه بسته امنیتی به روز شده ای داشته باشد تا با استفاده از آن و البته بانک اطلاعاتی که از آخرین فایل های مخرب وجود دارد سیستم را در مقابل حملات مخرب بیمه کند. به روزرسانی ها امروزه به تو دو صورت رواج یافته است. به صورت آنلاین که متداول ترین راه ممکن است اما برای بسیاری از کاربران انجام این کار شاید تا حدودی ملال آور باشد چرا که حداقل برای آنتی ویروس هایی نظیر Eset NOD32  یا Kaspersky برای مرتبه اول حتی با سرعت ها نسبتا بالا هم حداقل 1 تا 2 ساعت لازم است تا به روز رسانی انجام شود. این در حالی است که کاربر اگر بخواهد همین کار را برروی چند سیستم هم اعمال کند به شدت زمان گیر است اما راه دیگری وجود دارد که به روز رسانی به صورت آفلاین است. این کار بسیار مفید است ؛ برای مثال وقتی کاربر آخرین فایل های به روز رسانی شده را دریافت کرده و آنتی ویروس را به صورت آفلاین به روز می نماید علاوه بر این که سرعت بسیار بالایی هم دارد برای مرتبه ها بعد به روز رسانی فوق العاده سریع و آسان می شود و البته می توان همین فایل آبدیت آفلاین را برروی بی نهایت سیستم هم اعمال کرد. البته گاهی هم نقش مهمی در از بین نرفتن سریال نامبرها و کرک ها دارد. ما هم قصد داریم از این پس فایل های آفلاین بسته های امنیتی معروفی نظیر NOD32 و Kaspersky را هر چند وقت یک بار به روز کنیم تا کاربران بتوانند به صورت آفلاین و البته بسیار سریع کار به روز رسانی را انجام دهند. این بار آخرین به روزرسانی نرم افزار امنیتی معروف Eset NOD32 را قرار داده ایم تا شما کاربرانی که ازاین بسته استفاده می کنید بتوانید از قابلیت های این نوع به روزرسانی استفاده کنید.

 

 



 طریقه ی استفاده از فایل های آپدیت:
فایلها را از حالت فشرده خارج سازید. سپس آنتی ویروس خود را باز کرده و کلید F5 را فشار دهید. گزینه ی آپدیت را از سمت چپ انتخاب کنید. سپس Edit On Update Server را کلیک کنید. پوشه ای که از حالت فشرده خارج کردید را انتخاب نمایید. دکمه ی Add  را انتخاب کنید. ok را بزنید سپس از سمت چپ بر روی Update  کلیک کنید و بر روی دکمه ی Update Virus Signature Database کلیک نمایید

توجه: به علت ماهیت آپدیت آنتی ویروس امکان جداسازی آپدیت جدید نمی باشد. و شما میبایستی تمامی آپدیت را دانلود نماید. و امکان ارائه آپدیت به صورت  روزانه یا هفتگی به صورت کم حجم وجود ندارد


 قیمت: رایگان
 دانلود رایگان آپدیت آفلاین با لینک مستقیم -  36.8 مگابایت  
 پسورد فایل زیپ : www.asandownload.com 


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 10:15 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

http://mobarez.hamweblogi.com/files/2011/06/36147_107234999340223_100001611708476_57244_1452680_n.jpg

http://mobarez.hamweblogi.com/files/2011/06/96_n.jpg


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 10:4 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

http://mobarez.hamweblogi.com/files/2011/06/246679_1736047012353_1573933289_31398987_3258063_n.jpg


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 10:2 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

در این موضع، سعى امام (ع) بر این بود که از راههاى مختلف و در برابر افراد و قشرهاى گوناگون، موضع بر حق خود را تبیین و تثبیت نماید و به آنان بفهماند که شرایط جانشینى از پیامبر (ص) و رهبرى و پیشوایى امت اسلامى تنها در وجود او جمع است و دیگران فاقد آن شرایط و نیازمند آن حضرت هستند. اینک نمونه‏هایى از این موضع:

1ـ در برابر شخص خلیفه

متوکل در جمعى که امام هادى (ع) نیز حضور داشت از «على بن جهم» از بهترین شاعران پرسید . وى، برخى از شعراى دوران جاهلیت و اسلام را بر شمرد، ولى متوکل توجهى نکرد. سپس متوجه امام هادى (ع) شد و همان پرسش را از حضرت کرد. امام (ع) فرمود: «حمانى» (1) آنجا که مى‏گوید:

لقد فاخرتنا من قریش عصابة

بمد خدود و امتداد أصابع

فلما تنازعنا المقال قضى لنا

علیهم بما نهوى نداء الصوامع

ترانا سکوتا و الشهید بفضلنا

علیهم جهیر الصوت فى کل جامع

فإن رسول الله أحمد جدنا

و نحن بنوه کالنجوم الطوالع

ـ گروهى از قریش به کشیده بودن گونه‏ها و بلند بودن انگشتان خود، به تفاخر با ما برخاستند .

ـ زمانى که کار به منازعه کشید، فریاد عبادتگاهها به سود ما ـ آنگونه که ما مى‏خواستیم ـ داورى کرد.

ـ ما را گرچه ساکت مى‏بینى، ولى در هر محفلى با صداى رسا به فضل و برترى ما بر قریش، گواهى داده مى‏شود.

ـ همانا رسول خدا (ص) جد ماست و ما فرزندان او بسان ستارگان درخشانیم (و در آسمان انسانیت مى‏درخشیم) .

متوکل متوجه امام (ع) شد و گفت: اى ابوالحسن! «نداى صوامع» چیست؟

فرمود:

«أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد ان محمدا رسول الله»

سپس افزود: «این محمد ( صلى الله علیه و آله) جد من است یا جد تو!؟» متوکل با لحنى که حاکى از شکست او بود گفت: «آرى، او جد توست و ما منکر این انتساب نیستیم» . (2)

متوکل، در اقدامى دیگر، «ابن سکیت» دانشمند سرشناس آن دوره را وادار کرد که مسأله مشکلى را آماده کند و در مجلس مهمى که شخصیتهاى علمى و سیاسى از جمله خود متوکل حضور داشته باشند از امام (ع) بپرسد شاید از این طریق بتواند امام (ع) را شکست دهد.

«ابن سکیت» دست بکار شد و همه مقدمات را فراهم ساخت، سپس پرسش خود را مطرح کرد:

«چرا خداوند موسى را با عصا و «ید بیضا» ، و عیسى را با شفا دادن نابینایان مادرزاد و مبتلایان به پیسى و زنده کردن مردگان، و حضرت محمد (ص) را با قرآن و شمشیر فرستاد؟»

امام (ع) به تفصیل، فلسفه و حکمت بعثت پیامبران با معجزات یاد شده را بیان کرد و در توضیح معجزات رسول خدا (ص) ـ قرآن و شمشیر ـ و بیان نقش آنها در پیشرفت اسلام، شمشیر را به شمشیر برنده و پیروزمند على علیه السلام تفسیر کرد و فرمود:

«با شمشیر امام، امیرالمؤمنین علیه السلام بود که سرهاى مشرکان و بت‏ پرستان بریده شد و زورمندان عرب از ایستادگى در برابر آن بیمناک بودند و مى‏گفتند: گریز از میدان نبرد ننگ است مگر از شمشیر على علیه السلام که همچون صاعقه بر دشمن فرود مى‏آید.»

امام (ع) در این بیان، علاوه بر پاسخ کامل به «ابن سکیت» مسأله امامت و جانشینى پیامبر (ص) را نیز پیش کشید و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان شمشیر پیروزمند اسلام معرفى کرد که گردن گردنکشان را زد و وحدت گروههاى شرک، کفر و نفاق را بر هم زد و اسلام را یارى کرد.

سخنان امام (ع) زمینه را براى طرح مسأله اصلى آماده کرد، از این رو، «ابن سکیت» پرسید :

«هم اکنون امام کیست؟» امام (ع) فرمود: «به وسیله عقل، آنکه بر خدا دروغ مى‏بندد، شناخته شده و تکذیب مى‏گردد. در این گونه صحنه‏ها، داور عقل است و اوست که راستگو را از دروغگو تشخیص مى‏دهد، و حکم خرد نافذ و قاطع است.»

پیشواى دهم (ع) در این سخن هر چند به ظاهر نامى از خود نبرد و بدین وسیله بهانه‏اى به دست دشمن نداد، ولى براى تشخیص پیشواى واقعى از مدعى پیشوایى امت، معیارى ارائه داد که با مراجعه به آن، پیشوایى غیر خاندان عصمت و طهارت، بویژه حکمرانان ستمگر عباسى خود به خود نفى مى‏شد. از این رو، دانشمندان دربارى حاضر در مجلس در برابر منطق امام (ع) احساس ناتوانى و شکست کردند. «یحیى بن اکثم» با لحنى سرزنش آمیز، بر سر «ابن سکیت» فریاد برآورد: «ابن سکیت» را چه کار به کار مناظره!؟ او فقط در زمینه نحو و شعر و لغت مهارت دارد. (3)

متوکل، در اقدام زبونانه دیگرى بر ضد امام (ع) به وزیر خود «فتح بن خاقان» دستور سب آن حضرت را داد. وقتى «فتح» این دستور را به اطلاع امام (ع) رساند. امام (ع) فرمود: «به او بگو «تمتعوا فى دارکم ثلاثة أیام..» . (4) سه روز در خانه‏تان (از زندگى) بهره بگیرید (سپس هلاک خواهید شد) . وقتى «فتح» پیام امام (ع) را به آگاهى متوکل رساند: گفت: به (خاطر این تهدیدش) پس از سه روز او را بکشید . ولى در روز سوم خود او همراه «فتح بن خاقان» به قتل رسید. (5)

وى، در اقدام دیگرى براى آنکه توان نظامى خود را به رخ امام (ع) بکشد و بدین وسیله رعب و وحشتى در دل مخالفان خود بیفکند، دستور داد نیروهاى نظامى‏اش ـ که بالغ بر نود هزار نفر مى‏شدند ـ بر اسبهاى خویش سوار شوند و هر کدام توبره اسب خود را پر از خاک قرمز کرده و در یک نقطه خالى کنند، سپس لباس رزم بپوشند و سلاح برگیرند و به بهترین و با شکوهترین شکل نظامى و با استفاده از تمامى نیروها و امکانات، صف آرایى کنند.

هنگامى که مأموریت انجام گرفت و کوه بزرگى از خاک توبره اسبان تشکیل شد و نیروها با نظم و صف آرایى ویژه در جایگاه خود قرار گرفتند، متوکل بر فراز تپه برآمد و امام هادى (ع) را نیز احضار کرد و گفت: هدف از فراخوانى شما این است که سپاهیان مرا تماشا کنید .

امام (ع) که به سوء نیت و انگیزه شیطانى متوکل از این حرکت نظامى کاملا واقف بود در صدد مقابله به مثل بر آمد و براى درهم شکستن غرور و قدرت ظاهرى او فرمود: «آیا مى‏خواهى من هم سپاهیانم را بر تو عرضه کنم؟»

متوکل که تا کنون سپاهى براى امام نمى‏شناخت و انتظار چنین سخنى را از امام (ع) نداشت، با ناباورى و تعجب گفت: «بلى» .

در پرتو دعا و خواست امام (ع) یکباره بین آسمان و زمین و مشرق و مغرب پر از سپاهیان الهى (ملائکه) ـ که همگى غرق در سلاح بودند ـ شد.

متوکل با دیدن این همه نیروى نظامى از وحشت، مدهوش شد و چون به خود آمد، امام (ع) خطاب به او فرمود:

«ما در دنیا و مسائل مربوط به آن، با شما به ستیز بر نمى‏خیزیم، ما به امور مربوط به آخرت مشغولیم، بنابراین از آنچه که گمان مى‏کنى، زیانى به تو نخواهد رسید» . (6)

2ـ در برابر دولتمردان

درباریان و دولتمردان عباسى به پیروى از اربابشان «متوکل» امام هادى (ع) را به شکلهاى مختلف مورد اذیت و آزار قرار مى‏دادند. از جمله این افراد، «احمد بن خصیب» وزیر عباسیان است. وى، که فردى تنگ نظر و ستمگر بود (7) پیوسته سعى در اذیت و آزار امام (ع) داشت. نمونه‏اش مشاجره او با پیشواى دهم (ع) درباره خانه مسکونى آن حضرت است که به ناحق اصرار مى‏کرد امام (ع) از خانه خود بیرون رود و آن را به وى تسلیم کند.

امام هادى علیه السلام در برابر خواسته نا بحق او برایش پیغام تهدید آمیزى فرستاد:

«به همین زودى چنان زمین گیرت کنم و در پیشگاه خدا در موقعیتى قرارت دهم که چیزى برایت باقى نماند.»

چند روز طول نکشید که خداوند نابودش کرد. (8)

3ـ در سطح عامه مردم

على رغم محدودیتهاى ایجاد شده از سوى حکومت عباسى، امام (ع) در هر فرصت و موقعیتى حتى به هنگام گذر از خیابان با افراد و گروههاى مختلف مردم دیدار مى‏کرد. مهمترین موضوعى که در این دیدارها مطرح مى‏شد مسأله امامت بود که معمولا به منظور هدایت افراد، یا تقویت ایمان آنان و یا ابلاغ به دیگران صورت مى‏گرفت و به دو شکل اجرا مى‏شد:

عنوان کردن مسأله امامت و بحث درباره آن

«سعید بن سهیل بصرى» ملقب به «ملاح» مى‏گوید:

«همراه «جعفر بن قاسم بصرى» که واقفى بود در «سامرا» بودیم. هنگام عبور از خیابانى «ابوالحسن» علیه السلام او را دید و فرمود: «تا کى باید در خواب باشى؟ آیا زمان آن نرسیده است که از خواب غفلت بیدار شوى؟»

امام علیه السلام در این دو جمله، مرد واقفى را وادار به تفکر و تجدید نظر در اعتقاد باطلش کرد و زمینه بازگشت به حق را در وجود او فراهم ساخت، و سرانجام در مجلس دیگرى با ارائه معجزه‏اى او را هدایت نمود. (9)

نمونه دیگر، قصه دیدار فردى نصرانى به نام «یوسف بن یعقوب» با آن حضرت است. وى که از سوى متوکل احضار شده بود، براى رفع بلا از جان خود تصمیم گرفت صد دینار به امام هادى (ع) بدهد. وقتى به در خانه امام (ع) رسید خدمتکار آن حضرت بیرون آمد و گفت: تو یوسف بن یعقوب هستى؟ گفت: آرى. گفت: داخل شو. و او را در دهلیز خانه نشاند و رفت. نصرانى، از اینکه خدمتکار امام (ع) نام او و پدرش را برده بود ـ با آنکه کسى او را نمى‏شناخت و وى، اولین بار بود که به «سامرا» آمده بود ـ تعجب کرد.

خدمتکار مجددا بازگشت و گفت: مبلغ صد دینارى را که لاى کاغذ پیچیده و در آستینت پنهان کرده‏اى بده. این موضوع به تعجب او افزود. سپس به اندرون رفت و به خدمت امام (ع) رسید . امام (ع) فرمود: «اى یوسف! چه چیز برایت آشکار شد؟ گفت: سرورم دلایل و براهینى دیدم که براى هر جوینده حقى کافى است که به حق باز گردد. فرمود:

«هیهات، تو اسلام نخواهى آورد، ولى به زودى فرزندت ـ فلانى ـ اسلام آورده از پیروان ما خواهد شد. اى یوسف! گروهى گمان مى‏برند که دوستى ما براى امثال شما سودى ندارد، سوگند به خدا، اینان دروغ مى‏گویند، ولایت ما براى مانند تو نیز سودمند است. دنبال کارى که آمده‏اى برو و آن را همانگونه که دوست دارى خواهى یافت.»

«یوسف» مى‏گوید: به سوى خانه متوکل رفتم و آنچه مى‏خواستم گفتم و بازگشتم.

«قطب الدین راوندى» پس از نقل این داستان مى‏گوید:

«پس از مرگ «یوسف» با پسرش که مسلمان و شیعه‏اى وارسته بود دیدار کردم.او به من اطلاع داد که پدرش بر آیین مسیحیت مرده و او بعد از مرگ پدرش مسلمان شده است. و مى‏گفت: من بشارت داده شده سرورم (امام هادى (ع) هستم» . (10)

در جریانى دیگر «فتح بن یزید گرگانى» مى‏گوید:

«در مسافرتى که در محضر امام (ع) بودم فرمود: هر کس از خدا بترسد دیگران از او بترسند و هر که از خدا اطاعت نماید دیگران از او پیروى خواهند کرد. اى فتح! هر کس خدا را فرمان برد از خشم بندگان نهراسد و هر کس خدا را به خشم آورد باید بداند که روزى دچار خشم بندگان خواهد شد.»

حضرت، با آماده کردن ذهن طرف و با تلاوت آیات: «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولى الأمر منکم» (11) و «یا لیتنا أطعنا الله و أطعنا الرسولا» (12) مسأله پیروى از رسول خدا (ص) و «اولى الامر» را پیش کشید و اطاعت آنان را به اطاعت خداوند پیوند داد.

«فتح» از خدمت امام (ع) مرخص شد اما سخت تحت تأثیر سخنان آن حضرت قرار گرفته بود، لیکن هنوز مسأله‏دار بود و شب را به اندیشه و تفکر درباره مسائل مطرح شده سپرى کرد.

روز بعد مجددا به خدمت امام (ع) رسید و گفت:

«اجازه مى‏دهید درباره مسأله‏اى که از دیشب فکرم را مشغول داشته بپرسم؟»

امام (ع) اجازه داد و افزود:

«اگر «عالم» بخواهد تو را از آن مسأله آگاه خواهد ساخت. خداوند هیچ کس را بر غیبش آگاه نکرد مگر آن را که برگزید. همچون پیامبر (ص)، و هر آنچه که از اسرار غیب نزد پیامبر (ص) باشد نزد «عالم» نیز هست. و هر آنچه که رسول خدا (ص) از آن آگاهى دارد، جانشینان او نیز آگاهى دارند.

اى فتح! شاید شیطان فریبت داده و با القاى مطالبى تو را دچار تردید کرده است تا از راه خدا و «صراط مستقیم» منحرفت کند...»

«فتح» با شنیدن سخنان امام (ع) به اشتباه خود پى برد و وسوسه‏هاى شیطانى را از خود دور ساخت و به امامت آن حضرت معتقد گشت. (13)

امام هادى علیه السلام در این دیدار متناسب با درک و آمادگى طرف، جایگاه امامت در نظام اعتقادى و عملى اسلام را با استناد به قرآن تشریح کرد. و با اعلام آگاهى از علم غیب و آگاه کردن طرف از آنچه که در فکر او مى‏گذرد، شبهه‏ها و وسوسه‏هاى شیطانى را از ذهن او دور ساخت.

- ارائه کرامت و معجزه

پیش از این به پاره‏اى از کرامات پیشواى دهم علیه السلام ـ که در راستاى تبیین و تثبیت موضع امامت آن حضرت براى افراد بود ـ اشاره کردیم. اینک چند نمونه دیگر:

احمد بن محمد بن عبد الله مى‏گوید:

«عبد الله بن هلیل قائل به امامت «عبد الله افطح» بود، ولى پس از سفر به «سامرا» از اعتقادش بازگشت. وقتى از علت آن پرسیدم گفت: تصمیم گرفتم از امام هادى (ع) در این زمینه بپرسم، تا آنکه روزى در یک مسیر باریکى به هم برخوردیم. امام (ع) خود را به من نزدیک کرد و چون در برابر من قرار گرفت چیزى به طرف من انداخت که بر سینه‏ام نشست، در آن نوشته شده بود: (عبدالله) در آن مقام نبود و شایستگى آن را نیز نداشت» . (14)

«محمد بن اسماعیل کاتب» به نقل از پدرش مى‏گوید:

«در سامرا»«یزداد» مسیحى، شاگرد «بختیشوع» را دیدم که از خانه «موسى بن بغا» باز مى‏گشت . با هم همراه شدیم و به گفتگو پرداختیم.

وقتى که از کنار خانه‏اى گذشتیم «یزداد» گفت: صاحب این دیوار را مى‏شناسى؟

ـ کیست؟

ـ جوانى حجازى به نام «على بن محمد بن رضا علیه السلام» .

ـ مگر چه شده؟

ـ اگر آفریده‏اى علم غیب بداند اوست.

ـ چطور؟

ـ حادثه شگفتى از او برایت بگویم که هیچکس ـ نه تو و نه دیگران ـ آن را نشنیده است، لیکن خدا را بر تو گواه مى‏گیرم که آن را براى کسى فاش نکنى، چه آنکه من پزشکم و زندگى‏ام در دست پادشاه است... روزى او را ـ که فردى سیاه چهره بود و لباس و عمامه سیاهى نیز پوشیده بود ـ سوار بر اسب سیاهى دیدم. در دل گذراندم: لباسهاى سیاه، مرکب سیاه و مرد سیاه چهره، سیاه در سیاه در سیاه.

هنگامى که امام (ع) به من رسید، به چهره‏ام خیره شد فرمود: «قلب تو سیاهتر از چیزى است که چشمانت دید از سیاه در سیاه در سیاه.

خود را باختم و جوابى براى گفتن نداشتم.

ـ از آنچه که دیدى چقدر دلت روشن گشت؟

ـ خدا داناتر است.

این دیدار موجب شد که «یزداد» مسلمان شود. در بستر بیمارى که منجر به مرگش شد شهادتین را جارى کرد و افزود:

«گواهى مى‏دهم که «على بن محمد» حجت خدا بر بندگانش و ناموس بزرگ او مى‏باشد. قلب من (به برکت آن دیدار) سفید شد» . (15)

4ـ در قالب زیارت نیاکان خود

محور مهم دیگرى که در راستاى تبیین و تثبیت موضع امامت، مورد توجه و اهتمام پیشواى دهم علیه السلام بود، زیارت نیاکان خود بویژه امیرمؤمنان علیه السلام بود و همچنین اهمیت ویژه قائل شدن براى «حائر مقدس حسینى» به عنوان یکى از پایگاههاى مهم امامت که در ضدیت جور و ستم پیشوایان کفر به پا خاسته و در این راه به شهادت رسیده است.

امام نقى (ع) در سال نخست تبعید به «سامرا» و در روز عید غدیر به زیارت مرقد جد بزرگوارش امیرمؤمنان (ع) رفت و با کلماتى ـ که حاکى از مقام والاى آن حضرت نزد پروردگار، و همچنین ستمهایى که از سوى قدرت طلبان غاصب بر آن امام معصوم روا داشته شده بود ـ آن حضرت را زیارت کرد:

«ألسلام علیک یا ولى الله، أشهد أنک أول مظلوم و أول من غصب حقه، فصبرت و احتسبت حتى أتاک الیقین. و أشهد أنک لقیت الله و أنت شهید. عذب الله قاتلیک بأنواع العذاب و جد علیهم العقاب. جئتک عارفا بحقک، مستبصرا بشأنک، معادیا لأعدائک و من ظلمک، ألقى على ذلک ربى إن شاء الله» . (16)

درود بر تو اى ولى خدا! گواهى مى‏دهم که تو نخستین مظلومى و نخستین کسى هستى که حقش غصب شده است. و در این راه پایدارى کردى و به حساب خدا گذاشتى تا به حق پیوستى.

گواهى مى‏دهم که تو به ملاقات خدا رفتى در حالى که شهید بودى. خداوند کشندگانت را به انواع عذابها کیفر دهد و آن را پیوسته برایشان فرو فرستد.

من در حالى که عارف به مقام توام و از شأن و منزلتت نزد خدا آگاهى دارم به حضورت رسیدم . دشمنانت و همچنین کسانى را که بر تو ستم کردند دشمن دارم و انشاء الله با این عقیده به ملاقات پروردگارم خواهم شتافت.

در زیارت دیگرى، پس از بیان ویژگیهاى جدش رسول خدا (ص) و تجلیل از مقام والاى او، به معرفى و بیان شمه‏اى از برجستگیها و خدمات امیرمؤمنان علیه السلام پرداخته است، سپس از حضرت فاطمه (ع) و ستمهایى که بر آن حضرت رفته یاد کرده و در پایان، نام یکایک پیشوایان علیهم السلام را برده از آنان به عنوان راهنمایان بشر، خزانه‏داران علم، سرپرستان و ولى نعمتان بندگان خدا، نگهبانان اسلام و حجتهاى خدا بر زمین و... یاد کرده است. (17)

علاوه بر زیارتهاى یاد شده که اختصاص به امیرمؤمنان (ع) دارد زیارت دیگرى از امام دهم (ع) به یادگار مانده که به زیارت «جامعه» معروف است و به خواهش یکى از شیعیان براى زیارت همه امامان علیهم السلام تعلیم داده شده است و هر یک از پیشوایان معصوم را مى‏توان با آن زیارت کرد.

این زیارت را ـ که به تعبیر علامه مجلسى از نظر سند صحیح‏ترین زیارتها، و از جهت محتوا عمیق‏ترین، و از جهت فصاحت و بلاغت فصیح‏ترین آنهاست (18) ـ شیخ طوسى و شیخ صدوق در کتابهاى خود آورده‏اند. (19) و شخصیتهاى زیادى تا کنون ـ به زبان فارسى و عربى ـ بر آن شرح نوشته‏اند (20)

امام هادى (ع) در این زیارتنامه به معرفى جایگاه و شناسایى ابعاد وجودى امامان علیهم السلام در نظام آفرینش و نقش هدایتگرانه آنان در به کمال رساندن استعدادها و سیراب کردن تشنگان از سرچشمه‏هاى زلال معرفت و دانش و... پرداخته و در بیانى ژرف و قالبى رسا و عارفانه از گوشه‏هایى از اسرار نهفته امامت پرده برداشته و تنها راه سعادت و دستیابى به کمال را در پیروى از آنان و چنگ زدن به ریسمان محبتشان و کناره گیرى و بیزارى از دشمنانشان دانسته است.

در پیش ـ به مناسبت ـ بخشهایى از زیارت جامعه را آوردیم، اینک فرازهاى دیگرى از آن:

«أشهد أنکم الأئمة الراشدون، المهدیون، المعصومون، المکرمون المقربون، المتقون، الصادقون، المصطفون، المطیعون لله، القوامون بأمره العاملون بإرادته، الفائزون بکرامته.

اصطفاکم بعلمه، و أرتضاکم لغیبه، و اختارکم لسره... و رضیکم خلفاء فی أرضه، و حججا على بریته، و أنصار لدینه، و حفظة لسره، و خزنة لعلمه، و مستودعا لحکمته، و تراجمة لوحیه، و أرکانا لتوحیده، و شهداء على خلقه...»

«گواهى مى‏دهم که شما، پیشوایان راهنما، هدایت یافته، معصوم، بزرگوار، مقرب پرهیزکار، راستگو، برگزیده، فرمانبر خدا، استوار کنندگان امر او و عمل کنندگان بر وفق خواست او هستید که به کرامتش نائل آمده‏اید.

خداوند شما را به دانش خویش برگزید و براى غیبش پسندید و براى سر خویش انتخاب کرد.. . و پسندید که شما جانشینان او در زمینش و حجتهاى او بر مخلوقاتش و یاوران دینش، و حافظان سرش، و خزانه داران علمش (که از آسمان نازل شده)، و امانتداران حکمتش، و ترجمان وحیش، و بنیانهاى توحیدش، و گواهان بر خلقش باشید.»

«... فالراغب عنکم مارق، و اللازم لکم لا حق، و المقصر فی حقکم زاهق و الحق معکم و فیکم و منکم و إلیکم، و أنتم أهله و معدنه، و میراث النبوة عندکم، و ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم...»

«پس روگردان از شما از دین بیرون رفته و ملازم و همراه شما به شما پیوسته است. و کوتاهى کننده در حق شما نابود است. حق با شما در شما، از شما و به سوى شماست. و شما اهل آن و معدن آن هستید، و میراث نبوت نزد شماست، و بازگشت خلق به سوى شما و حسابشان با شماست ...»

«... من والاکم فقد والى الله، و من عاداکم فقد عاد الله، و من أحبکم فقد أحب الله، و من أبغضکم فقد أبغض الله، و من أعتصم بکم فقد اعتصم بالله» . (21)

«دوستدار شما دوستدار خداست و دشمن شما دشمن خدا. آنکه به شما محبت ورزد به خدا محبت ورزیده و آنکه به شما کینه ورزد به خدا کینه ورزیده است، و هر که به شما تمسک جوید به خدا تمسک جسته است.»

امام هادى علیه السلام در اقدامى دیگر، گام را از این هم فراتر نهاده و در حرکتى غیر منتظره ـ حتى براى شیعیان ـ افکار را به عظمت و موقعیت استثنایى بارگاه ملکوتى جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام متوجه ساخت و نقش الهام دهى و شفابخشى تربت پاک حسینى را به دوستداران مکتب و شیفتگان راهش گوشزد کرد. «ابوهاشم جعفرى» مى‏گوید:

«همراه «محمد بن حمزه» به عیادت امام هادى (ع) ـ که بیمار بود ـ رفتیم. امام (ع) فرمود : با مال من گروهى را به «حائر حسینى» بفرستید (تا براى شفاى من دعا کنند).

ما از نزد امام خارج شدیم. محمد بن حمزه خطاب به من گفت: ما را (براى دعا) به حرم امام حسین (ع) مى‏فرستد، در حالى که خود او (در شأن و مرتبت) همچون صاحب حرم است!

برگشتم و سخن او را براى امام (ع) بازگفتم. فرمود: مطلب آنگونه که او مى‏پندارد نیست . خداوند جایگاههایى دارد که دوست دارد در آن جایگاهها عبادت شود و «حائر حسینى» از جمله این مکانهاست» . (22)

در روایتى دیگر، همین مطلب با توضیح بیشترى آمده است: «ابوهاشم» مى‏گوید:

«زمانى که امام هادى (ع) بیمار بود به نزدش رفتم. فرمود: «اى ابوهاشم! فردى از دوستان ما را به «حائر حسینى» بفرست تا براى (شفاى) من دعا کند.»

بیرون آمدم تا فردى را پیدا کنم. به «على بن بلال» برخوردم. موضوع را با او در میان گذاشتم و از او خواستم به «کربلا» رود و براى امام (ع) دعا کند.

«على» شگفت زده شد و گفت: «به جان و دل حاضرم، ولى به اعتقاد من امام هادى (ع) برتر از «حائر حسینى» است، زیرا او در شمار صاحب حرم است و دعاى آن حضرت براى خود بهتر از دعاى من براى اوست.»

بازگشتم و آنچه «على بن بلال» گفته بود به اطلاع امام (ع) رساندم. فرمود: «رسول خدا (ص) برتر از «کعبه» و «حجر الأسود» بود، با این حال به گرد «خانه» طواف مى‏کرد و «حجر الأسود» را استلام مى‏نمود. براى خدا در روى زمین بقعه‏هایى است که لازم است خداوند در آن بقعه‏ها خوانده شود، و دعاى افراد در این گونه جاها مستجاب است، و «حائر حسینى» از جمله این بقعه‏هاست» . (23)

پیشواى دهم علیه السلام با آنکه خود، امام معصوم و مستجاب الدعوة است، اما از شیعیان مى‏خواهد که با پول او به «کربلا» روند و در حرم مقدس امام حسین علیه السلام براى بهبودى او دعا کنند.

نکته قابل توجه اینکه در روایت نخست، امام (ع) دستور داد گروهى را با پول او به کربلا بفرستند. آیا این اقدام امام (ع) صرفا یک مسأله شخصى و فردى بود؟ شاید استنباط یاران امام (ع) مثل «ابوهاشم» ، «محمد بن حمزه» و «على بن بلال» در همین حد بوده است و همین امر موجب تحیر و شگفتى و در نهایت، پرسش آنان از حکمت و فلسفه این اقدام شده بود. در صورتى که امام (ع) با این عمل، کربلا و مشهد مقدس حسین بن على (ع) و یاران او را به عنوان سرزمینى که مورد عنایت و توجه خداست و دعا در آن به اجابت مى‏رسد، مطرح کرد و عملا آموخت که «حائر حسینى» درى از درهاى رحمت الهى و نسخه‏اى شفابخش براى رفع مشکلات و گرفتاریها و بهبود از انواع بیماریهاست که باید بدانجا پناه برد. و از آن کعبه عشق و اخلاص و ایثار و استوره پایدارى و مقاومت، براى شکستن بتهاى زر و زور و تزویر و به اهتزاز در آوردن پرچم حق و عدالت و آزادى بر فراز بام انسانیت، الهام گرفت.

به نظر مى‏آید این حرکت امام (ع) پیش از آنکه یک حرکت فردى باشد یک حرکت اعتقادى، سیاسى و مبارزاتى بود که در آن شرایط خفقان و مرگبار حکومت عباسى، با درایت و تدبیر حکیمانه‏اى از سوى آن حضرت اعمال شد و به اصل مسأله امامت مرتبط مى‏گشت.

در شرایطى که حکمرانان عباسى بویژه متوکل، از «حائر حسینى» به عنوان خطرناکترین و زیانبارترین پایگاهى که خطرى جدى براى ادامه حکومت ستمگرانه آنان دارد، یاد مى‏کردند و متوکل آن جنایت بى‏سابقه را نسبت به آن انجام داد، امام (ع) دست به این حرکت لازم زد و در پوششى حکیمانه و به ظاهر، غیر متعرضانه نسبت به دستگاه، در برابر تلاشهاى مذبوحانه دشمن موضع گرفت و افکار را به سوى خاطره انگیزترین، ستم سوزترین و الهام بخش‏ترین پایگاه امامت یعنى کربلا جلب کرد.

5ـ در سخنان گهربارش

مسأله امامت و تبیین و تحکیم پایه‏هاى آن، در سخنان ارزنده امام دهم علیه السلام نیز که معمولا براى عموم القا مى‏شد و در دسترس همگان بود متجلى است.

اینک دو نمونه:

«امام هادى از پدرانش، از جدش امیرمؤمنان (ع) روایت کرده که رسول خدا (ص) (خطاب به على (ع)) فرمود: «اى على! هر کس دوست دارد که با شادمانى و پاکى و در امان بودن از مصیبت بزرگ روز قیامت، به دیدار خدا بشتابد باید تو را دوست داشته باشد، و نیز دوستدار فرزندان تو: حسن، حسین، على بن حسین، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد، حسن بن على، و مهدى پایانبخش آنان، باشد.

اى على! در آخر الزمان گروهى تو را دوست خواهند داشت ـ در حالى که (برخى دیگر از) مردم آنان را سرزنش مى‏کنند و اگر آنان نیز دوستى تو را برگزینند برایشان بهتر است، اگر بدانند ـ و تو و فرزندانت را ـ که برترین درودهاى خدا بر آنان باد ـ بر پدران، مادران، برادران، خویشان و نزدیکان خود مقدم مى‏دارند. اینان روز قیامت در زیر «لواى حمد» محشور خواهند شد، خداوند از بدیها و گناهانشان مى‏گذرد و درجاتشان را بالا مى‏برد، و این است پاداش کردارشان» . (24)

امام علیه السلام در این روایت، تنها به مسأله تبیین امامت خود بسنده نکرد، بلکه سلسله امامت را ـ آنهم از زبان پدرانش و رسول خدا (ص) ـ مطرح کرد و دوستى آنان را شرط در امان بودن از عذاب الهى و نگرانى روز قیامت دانست.

در سخنى دیگر در پاسخ پرسش «صقر بن أبى دلف» از معناى روایت نقل شده از پیامبر (ص): «لا تعادوا الأیام فتعادیکم» با روزها دشمنى نورزید که به دشمنى شما بر خواهند ساخت، فرمود:

«آرى» ، «ایام» ما هستیم و به یمن وجود ما آسمانها و زمین برپاست. شنبه نام رسول خداست، و یکشنبه کنایه از امیرمؤمنان است، و دوشنبه: حسن و حسین هستند، و سه شنبه: على بن حسین، محمد بن على و جعفر بن محمد. چهارشنبه: موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على و من .

پنجشنبه: فرزندم حسن بن على و جمعه نوه‏ام (حضرت مهدى) و گروه حق طلب نزد او گرد مى‏آیند، و او، زمین را پر از قسط و عدل مى‏کند همانسان که از ستم و جور پر شده است. این است معناى «ایام» پس با آنان در دنیا دشمنى نورزید تا در آخرت با شما دشمنى نورزند» . (25)

پى‏نوشت‏ها:

1) حمانى ـ به کسر حاء و تشدید میم ـ منسوب به حمان بن عبد العزى و تیره‏اى از بنى تمیم است، در حالى که مضمون اشعار بیانگر این است که گوینده آن، فردى علوى است. از این‏رو، نقل شیخ طوسى در امالى (ج 1، جزء 11، ص 293) که به جاى «حمانى» ، «فلان بن فلان علوى» دارد، به نظر صحیح‏تر مى‏آید. در این نقل «حمانى» در کلام راوى آمده و گفته است: به گمان من منظور امام (ع) حمانى بوده است. و در نقل شیخ به جاى «حمانى» ، «جمانى» آمده است.

2) مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 406، و حیاة الامام على الهادى (ع)، ص .241

3) حیاة الامام على الهادى (ع)، ص 242ـ .244

4) پیام امام (ع) آیه 65 از سوره هود است که حاوى وعده عذاب به قوم متخلف صالح است.

5) مناقب، ابن شهرآشوب، صج 4، ص .407

6) بحار الانوار، ج 50، ص .156

7) در ستمگرى و سنگدلى وى نوشته‏اند: روزى ستمدیده‏اى از او دادخواهى کرد. وى که سوار بر اسب بود، پا از رکاب برداشت و چنان بر سینه دادخواه زد که در جا کشته شد. شاعرى در این زمینه مى‏گوید:

قل للخلیفة یابن عم محمد

اشکل وزیرک إنه رکال

اشکله عن رکل الرجال فان ترد

مالا فعند وزیرک الاموال

به خلیفه بگو اى پسر عم پیامبر! (ص) دست و پاى وزیرت را ببند که زیاد لگد مى‏زند.

دست و پایش را ببند که به مردم لگد نزد و (و به او بگو) اگر مال و ثروت مى‏خواهى نزد وزیرت اموال زیادى است. «ر.ک. مروج الذهب، ج 4، ص 84» .

8) اعلام الورى، ص 342، و مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص .408

9) اعلام الورى، ص .346

10) بحار الانوار، ج 50، ص 144ـ .145

11) سوره نساء، آیه 59، «از خدا و پیامبران (ص) و صاحبان امر خویش اطاعت کنید.»

12) سوره احزاب، آیه 66، «روزى که چهره‏هاشان بر آتش بیفتد گویند:) اى کاش (در دنیا) خدا و پیامبران را اطاعت مى‏کردیم» .

13) اثبات الوصیة، ص 198ـ .199

14) الکافى (ص)، ج 1، ص 355، و بحار الانوار، ج 50، ص 184ـ .185

15) ر.ک. دلائل الامامة، ص 221، و بحار الانوار، ج 50، ص 161ـ .162

16) کامل الزیارات، ص 41 و حیاة الامام على الهادى علیه السلام، ص .250

17) براى آگاهى بیشتر از متن زیارتنامه به حیاة الامام على الهادى علیه السلام، ص 251، ص 251ـ 256 رجوع کنید.

18) بحار الانوار، ج 99، ص .144

19) ر.ک. تهذیب الأحکام، ج 6، ص 95، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 277، و من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص .609

20) براى آگاهى از شرحهاى نوشته شده به الذریعة الى تصانیف الشیعة، ج 13، ص 305ـ 306 رجوع کنید.

21) مفاتیح الجنان، زیارت جامعه.

22) کامل الزیارات، باب 90، ص .273

23) همان مدرک، ص .274

24) الغیبة، شیخ طوسى، ص 90ـ 91 و بحار الانوار، ج 36، ص .258

25) کمال الدین، ج 2، ص 383، و بحار الانوار، ج 50، ص 194ـ .195

کتاب: تحلیلى از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 100

تالیف: سپاه پاسداران انقلاب اسلامى


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 8:26 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
تعلیم و تربیت شاگردان

شناسایى و جذب افراد مستعد و آماده و ترتبیت آنان بر اساس تربیتهاى اسلامى و مجهز ساخن آنان به انواع علوم مورد نیاز جامعه از رسالتهاى مهم امامان علیهم السلام بود و محدودیتهاى اعمال شده از سوى حکومتهاى وقت هر چند انجام این رسالت را در حد مطلوب با مشکلاتى مواجه ساخت و بسیارى از افراد را از دستیابى به این سرچشمه‏هاى زلال دانش و معرفت و بهره‏گیرى از آن محروم کرد، ولى موجب تعطیل شدن آن نگشت.

تشنگان حقیقت و شیفتگان امامت تحت پوششهاى مختلف به محضر امامان علیه السلام مى‏رسیدند و در حد ظرفیت و میوان معرفت‏خود از دریاى بى‏کران دانش الهى آن بزرگواران سیراب مى‏شدند.

بر اساس نوشته شیخ طوسى، تعداد دست پروردگان پیشواى دهم(ع) و کسانى که از آن حضرت در زمینه‏هاى مختلف علوم اسلامى روایت نقل کرده‏اند بالغ بر 185 نفر مى‏شود (1) که در میان آنان چهره‏هاى برجتسه علمى و فقهى فراوانى که داراى تالیفات گوناگونى بودند دیده مى‏شود.

بجاست در اینجا از بعضى شاگردان آن حضرت - هر چند به طور اختصار - یاد شود تا ضمن تجلیل از این عزیزان، بعد علمى و تلاش فرهنگى پیشواى دهم شناخته‏تر گردد.

1 - ایوب بن نوح‏وى

مردى امین و مورد وثوق بود و در عبادت و تقوا رتبه والایى داشت، چندانکه دانشمندان رجال او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده‏اند. او، وکیل امام هادى و امام عسکرى علیهما السلام بود و روایات زیادى از پیشواى دهم(ع) نقل کرده است.

«ایوب‏» به هنگام در گذشت تنها یکصد و پنجاه دینار از خود بجاى گذاشت، در حالى که مردم گمان مى‏کردند او پول زیادى دارد. (2)

«در «صریا» امام هادى(ع) بودم که «ایوب بن نوح‏» داخل شد و پیش روى آن حضرت ایستاد. امام(ع) دستورى به او داد، سپس بازگشت.

امام(ع) رو به من کرد و فرمود: «اى عمرو! اگر دوست دارى به مردى از اهل بهشت‏بنگرى به این مرد (ایوب بن نوح) بنگر. » (3)

2 - حسن بن راشد

معروف به «ابوعلى‏»وى از اصحاب امام جواد و امام هادى(ع) شمرده شده و نزد آن دو بزگوار از منزلت و مقام والایى برخوردار بوده است.

شیخ مفید او را از زمره فقهیان برجسته و شخصیتهاى طراز اول دانسته که حلال و حرام از آنها گرفته مى‏شد و راهى براى مذمت و طعن بر آنان وجو نداشت. (4)

شیخ طوسى نیز به هنگام بحث از سفرا و وکلاى ممدوح امامان(ع) از «حسن بن راشد» به عنوان وکیل امام هادى(ع) نام برده نامه‏هاى آن حضرت را به او یادآور شده است. » (5)

«محمد بن فرج‏» مى‏گوید:

«در نامه‏اى به امام هادى(ع) از ابو على و. . . پرسیدم. امام(ع) در پاسخ نوشت: «نام «ابن راشد» را بردى، خدا او را رحمت کند. او سعادتمندانه زندگى کرد و شهید در گذشت. . . » (6)

3 - حسن بن على ناصر شیخ طوسى او را از اصحاب امام هادى(ع) شمرده است. وى پدر جد سید مرتضى از سوى مادر است. سید مرتضى در وصف او مى‏گوید:

«مقام و برترى او در دانش و پارسایى و فقه روشنتر از خورشید درخشان است. او بود که اسلام را در «دیلم‏» نشر داد، به گونه‏اى که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهى به هدایت راه یافته و با دعاى او به حق بازگشتند. صفات پسندیده و اخلاق نیکوى او بیش از آن است که شمرده نشود و روشنتر از آن است که پنهان بماند. » (7)

4 - عبد العظیم حسنى

وى که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبى علیه السلام مى‏رسد بر اساس نوشته شیخ طوسى ازیاران امام هادى و امام عسکرى علیهما السلام است‏»، (8) ولى در برخى نوشته‏ها از اصحاب امام جواد و امام هادى(ع) قلمداد شده است. (9)

«عبد العظیم‏» مردى پارسا، وارسته و دانشمند، فقیه و مورد اعتماد و وثوق پیشواى دهم(ع) بود. «ابو حماد رازى‏» مى‏گوید:

«در سامرا بر امام هادى(ع) وارد شدم و درباره مسائلى از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم و او پاسخ گفت. زمانى که خواستم خدا حافظى کنم فرمود: «اى حماد! هرگاه در ناحیه‏اى که زندگى مى‏کنى مشکلى در امر دینت‏برایت پیش آمد از عبد العظیم حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان. » (10)

وى، با آنکه معتقد به امامت امامان علیهم السلام بود اما براى اطمینان بیشتر به محضر امام هادى(ع) شرفیاب شد و به طور تفصیل عقاید خود را بر آن حضرت عرضه کرد و از او خواست تا نسبت‏به آنها اظهار نظر نماید. امام(ع) پس از شنیدن عقاید او فرمود: «اى ابو القاسم! سوگند به خدا، آنچه گفتى همان دین خداست که بر بندگانش پسندیده است. بر همین عقیده استوار باش، خداوند در دنیا و آخرت تو را بر حق پایدار بدارد. » (11)

وى که از ستم دستگاه خلافت عباسى نسبت‏به علویان به ستوه آمده بود براى رهایى از شر آنان به «رى‏» شبها را به شب زنده‏دارى و روزها را به روزه سپرسى مى‏کرد و زندگى مخفیانه‏اى داشت. گاهى پنهانى به زیارت قبر یکى از فرزندان موسى بن جعفر علیهما السلام که در «رى‏» مدفون بود مى‏رفت. شیعیان به تدریج از ورود او به «رى‏» خبردار شدند و پنهانى به محضرش رسیده از او استفاده مى‏کردند. (12)

حضرت عبد العظیم هرچند در طول مدت اقامتش در رى از آزار و شکنجه عباسیان در امان بود، ولى زندگى پنهانى و بدور از خانواده و نیز گزارشاتى که از گرفتارى‏ها و مصایب علویان در نقاط مختلف کشور اسلامى به او مى‏رسید پیوسته خاطرش را آزرده و متاثر مى‏ساخت و سرانجام در پى بیمارى شدیدى - که شاید معلول همین رنجهاى روحى بود - در «رى‏» در گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.

5 - عثمان بن سعید

وى، در سن جوانى و در حالى که یازه سال از عمرش مى‏گذشت افتخار شاگردى امام دهم(ع) را پیدا کرد (13) و در اندک زمانى از آنچنان رشد و تعالى‏اى برخوردار شد که امام هادى(ع) از او به عنوان «ثقه‏» و «امین‏» خود یاد کرد. «احمد بن اسحاق قمى‏» مى‏گوید:

«به محضر امام هادى(ع) رسیدم و عرض کردم: سرورم، کار من طورى است که گاهى (در منزل) هستم و گاهى نیستم، زمانى هم که هستم دسترسى به شما براى میسر نیست. (در چنین مواقعى) گفتار چه کسى را بپذیریم و دستور چه کسى را فرمان بریم؟

امام(ع) فرمود: «ابوعمر، ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوى من گفته و هرچه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است. » (14)

6 - على بن جعفر همانى

‏وى، مردى ثقه و دانشمند بود و وکالت امام هادى و امام عسکرى(ع) را بر عهده داشت و کردارش مورد پسند آن دو بزگوار بود. «ابو جعفر عمرى‏» مى‏گوید:

«ابوطاهر بن بلال (15) در سفر حج دید على بن جعفر پولهاى زیادى انفاق مى‏کند. پس از بازگشت در نامه‏اى موضوع را به امام عسکرى(ع) گزارش کرد.

امام(ع) در پاسخ نوشت: «ما خودمان دستور پرداخت دویست هزار دینار را به او دادیم. ولى او تنها نیمى از آن را پذیرفت. مردم حق ندارند به کارها و امورى که ما اجازه اظهار نظر و دخالت در آنها را به آنان نداده‏ایم دخالت کنند.

راوى مى‏گوید: «على بن جعفر بر امام هادى(ع) وارد شد و آن حضرت دستور رداخت‏سى‏هزار دینار طلا را به او داد. (16)

نکاتى که از این روایت استفاده مى‏شود«على بن جعفر» به نمایندگى از سوى امام هادى و امام عسکرى علیهما السلام پولهایى به افراد مى‏داد تا به مصارف مورد نظر آن دو بزرگوار برسانند.

پولهاى پرداختى صرفا براى تامین نیازهاى فردى افراد نبود بلکه به منظرهاى دیگرى که به اهداف امامت مربوط مى‏شد پرداخت مى‏گردید. شگفتى «ابوطاهر» از فزونى انفاقها و گزارش آن به امام(ع) و نسبت دادن امام(ع) کار او را به خود و بیان اینکه این گونه کارها از امورى است که مردم عادى حق اظهار نظر و دخالت در آن را ندارند همه مؤید این حقیقت است.

- ایام حج که مسلمانان براى انجام فریضه حج‏به مکه مى‏آیند بهترین رصت‏براى انجا این گونه کارهاست، زیرا از یکسو دسترسى به افراد و توجیه آنان نسبت‏به رسالتها و ماموریتهاشان و نیز تدارکشان در چنین ایامى آسانتر است، و از سوى دیگر، دستگاه خلافت نسبت‏به آنان حساسیتى نشان نخواهد داد.

على بن جعفر نزد پیشواى دهم(ع) از منزلت والایى برخوردار بود. بین او و «فارس بن حاتم‏» بر سر مساله‏اى مشاجره در گرفت. «ابراهیم بن محمد» موضوع را به امام(ع) گزارش کرد و از آن حضرت خواست معین کند که وى از کدامیک از آن دو پیروى کند. امام(ع) در پاسخ نوشت:

سزاوار نیست از مثل چنین مساله‏اى پرسیده شود و نه در مثل چنین موضوعى شک شود. خداوند به «على بن جعفر» مرتبتى والا بخشیده و ما را بازداشته از اینکه او با فردى مثل «فارس بن حاتم‏» مقایسه شود، بنابراین به گاه نیاز، به على بن جعفر رجوع کن و از «فارس‏» بیم کنید و او را در هیچ یک از امور خود داخل مکنید. . . » (17)

وى، - همانگونه که پیش از این یاد آور شدیم - به جرم جانبدارى از اهل بیت علیهم السلام به دست متوکل گرفتار و روانه زندان گشت، ولى پس از مدتى به برکت دعاى امام علیه السلام از زندان آزاد شد.

پى‏نوشت‏ها:

(1) ر. ک. رجال الطوسى، ص 409 - 427 براى آگاهى از تفصیل بیشتر شرح زندگانى آنان به حیاة الامام على الهادى، ص 170 - 230 رجوع کنید.

(2) ر. ک. معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 260 - 262.

(3) الغیبة، شیخ طوسى، ص 212.

(4) معجم رجال الحدیث، ج 4، ص 324.

(5) الغیبة، ص 212 - 213. در مباحث پیش به برخى از این نامه‏ها اشاره شد.

(6) رجال کشى، ج 6، ص 603، ردیف 1122.

(7) معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 28.

(8) رجال الطوسى، ص 417، ردیف 1 و ص 433، ردیف 20.

(9) معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 47.

(10) همان مدرک، ص 48 - 49.

(11) وسائل الشیعة، ج 1، ص 12 - 13 و امالى صدوق، ص 278، حدیث 24.

(12) ر. ک. رجال النجاشى، ص 247 - 248 و تنقیح المقال، ج 2، ص 157.

(13) رجال الطوسى، ص 420، ردیف 36.

(14) الغیبة، شیخ طوسى، ص 215.

(15) ابوطاهر، از عناصر نامطلوب دوران امام عسکرى و امام زمان علیهما السلام بود و به دروغ، ادعاى وکالت از سوى امام عسکرى(ع) را داشت. اموالى از امام(ع) نزد وى بود که از تحویل آنها به «محمد بن عثمان‏» نایب خاص امام زمان(ع) خوددارى کرد، از این رو، شیعیان از وى بیزارى جسته و او را مورد لعن قرار دادند. «ر. ک. الغیبة، شیخ طوسى، ص 245».

(16) ر. ک. معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 293، و الغیبة، شیخ طوسى، ص 212.

(17) رجال کشى، جزء 6، ص 523، ردیف 1005.

کتاب: تحلیلى از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 140.

نویسنده: مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 8:6 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

سال 212 هجرى است و «صریا» غرق نور و شادى است. تقدیر دست‏اندرکار آفرینش معجزه خلقت است و جهان در انتظار یکى اززیباترین چهره‏هاى ملکوتى بوستان محمدى(ص) شگفتن گل چهارمین‏على(ع) را در جمع خویش جشن گرفته و بر استمرار کوثر فاطمى‏قامت نماز و تکبیر بسته است.

«سمانه مغربیه‏»، مادر عارفش، خوشحال و خندان و پدر بزرگوارش‏«جوادالائمه(ع‏») بر این نعمت‏بزرگ شکر گزار و شادان است. اوامام «على‏النقى‏» است که باید در سن هشت‏سالگى، پس از پدر،سکاندار کشتى نجات انسانها از گردابهاى گمراهى گردد و امت رابه ساحل عدالت و پاکى رهنمون شود. سرفصل‏هاى زندگى و درخشش‏خورشیدگونش در روزنه بیان و قلم نمى‏گنجد؛ زیرا امام ظهور اسم‏اعظم الهى و تجلى شکوهمند و تام تمامى اسماى الهى است؛ امامى‏توان از راه آثار و برکات پرتوى از آفاق وجودى و گستره‏روحى‏اش را دریافت. این نوشتار به بخشى از جلوه‏هاى امام‏هادى(ع) مى‏پردازد.

الف- زیارت جامعه

یکى از آثار ماندگار وارزشمند امام‏هادى(ع) زیارت جامعه است که‏خود متقن‏ترین متن شناخت امامت راستین است. صحت صدور و ارزش‏سندى آن چنان است که مرحوم مجلسى مى‏نویسد:

«انما بسطت الکلام فى‏شرح تلک الزیاره قلیلا و ان لم استوف حقهاحذرا من الاطاله لانها اصح‏الزیارات سندا و اعمها موردا و افصحهالفظا و ابلغها معنى و اعلاها شانا» اینکه درباره زیارت جامعه‏سخن اندکى به درازا کشید اگرچه حق آن را نیز ادا نکردم‏بدین خاطر است که این زیارت صحیح‏ترین آنهااز جهت‏سند وفراگیرترین آنها نسبت‏به ائمه‏علیهم السلام است و در مقایسه بادیگر زیارتها از فصاحت و بلاغت و منزلت‏بیشترى برخوردار است.

این زیارت را مرحوم صدوق در کتاب «من لایحضره الفقیه‏» و شیخ‏طوسى درکتاب تهذیب الاحکام از موسى بن عبدالله نخعى چنین نقل‏مى‏کند: از امام على‏النقى(ع) خواستم مرا زیارتى با بلاغت و کامل‏تعلیم دهد که به وسیله آن بتوانم هریک از ائمه را زیارت کنم.

حضرت فرمود: چون به درگاه رسیدى در حالى که غسل کرده‏اى بایست‏و شهادتین را بگو و چون داخل شدى و قبر را دیدى توقف کن وسى‏مرتبه الله اکبر بگو. سپس اندکى راه برو با گامهاى کوتاه وبا آرامش و وقار؛ دوباره بایست و سى مرتبه الله اکبر بگو. پس‏به قبرمطهر نزدیک شود و چهل مرتبه تکبیربگو. اهمیت این زیارت‏را هنگامى مى‏توان دریافت که بدانیم در آن زمان عده‏اى از«غلات‏» معصومان‏علیهم السلام را تا حد خدایى بالابرده، گروهى راتحت پرچم ضلالت‏خویش گرد آورده بودند. امام(ع) با سخنان خودمرز افراط و تفریط را مشخص کرد و دوستداران واقعى خویش را ازانحراف و تمایل به سوى افکار و آراى باطل دور داشت. نام چندتن‏از غلوکنندگان چنین است:

1- على بن حسکه قمى

2- قاسم یقطینى

3- حسن بن محمدبن باباى قمى

4- محمدبن نصیر

از نامه بعضى از اصحاب امام(ع) به وى و جواب حضرت، مى‏توان به‏عقاید این گروه دست‏یافت. در آن نامه آمده است:

«ان على ابن حسکه یدعى انه من اولیائک و انک انت الاول القدیم‏و انه بابک و نبیک امرته ان یدعو الى ذالک ...» على بن حسکه ‏معتقد است تو خدایى و او پیامبرى است که از جانب شما ماموریت‏یافته مردم را به آن دعوت کند. او بسیارى را به سوى خود جذب‏کرده است. اگر منت نهى و جوابى را در این باره مرقوم دارى‏آنان را از هلاکت نجات داده‏اى.

امام در پاسخ نوشت: ابن حسکه دروغ گفته است. لعنت‏خدا براوباد من او را در شمار دوستان خود نمى‏دانم....

سوگند به خدا، خداوند محمد(ص) و پیامبران پیش از او را جز به‏آیین یکتاپرستى و نماز و زکات و حج و ولایت نفرستاده است.

محمد(ص) تنها به خداى یکتاى بى‏شریک دعوت کرده است و ماجانشینان او نیز بندگان خداییم و به او شرک نمى‏ورزیم؛ در صورت‏اطاعت از خدا مورد رحمت او قرار گرفته، چنانچه از فرمانش‏سرپیچى کنیم عقوبت و عذاب خواهیم شد. ما حجتى برخداوند نداریم‏و خدا برما و تمامى مخلوقاتش حجت دارد. من از کسى که این‏سخنان را به زبان آورد بیزارى جسته، به خدا پناه مى‏برم. شمانیز از آنان دورى کنید. و آنان را در تنگنا قرار دهید. چنانچه‏به یکى از این افراد دسترسى پیدا کردید، سرش را با سنگ‏بشکنید. بدین جهت امام(ع) در آداب خواندن زیارت مزبور فرمود:

صدمرتبه تکبیر بگوید. مرحوم مجلسى در حکمت آن مى‏گوید: این‏دستور شاید بدین جهت است که از غلو و زیاده روى در باره‏ائمه‏علیهم السلام جلوگیرى کند. در متن خود زیارت نیز آمده است:

«اشهد ان لااله الاالله، وحده لاشریک له، کما شهدالله لنفسه...

و اشهدان محمدا عبده المنتجب و رسوله المرتضى.» در فرازى‏دیگر مى‏فرماید:

«السلام على الدعاه الى‏الله و الادلاء على مرضاه‏الله‏والمستقرین فى امرالله و التامین فى محبه الله و المخلصین فى‏توحیدالله.» سلام بر ائمه که دعوت کنندگان به سوى خدا وراهنمایان برخشنودى خدایند. همانها که ثاتب قدمان در اجراى‏فرمان الهى و کامل در عشق ومحبت‏خدا و صاحبان مقام اخلاص درتوحید خداوندند. در این زیارت اوج معنوى و جامعیت ائمه‏علیهم‏السلام در ابعاد مختلف، با بلاغت اعجاب انگیز که هر سخن شناس وآشناى با ادبیات عرب آن را در مى‏یابد، این امر خود مى‏تواندبیانگر صدور این جملات از سوى امام معصوم(ع) باشد بیان شده‏است. در این زیارت در باره فضایل و خصوصیات اخلاقى و اجتماعى‏امامان معصوم‏علیهم السلام مى‏خوانیم:

«کلامکم نور و امرکم رشد و وصیتکم التقوى، و فعلکم الخیر،وعادتکم الاحسان، و سجیتکم الکرم، و شانکم الحق و الصدق والرفق‏و قولکم حکم و حتم، و راءیکم علم و حلم و حزم.» سخن شما نوربخش دلها و فرمان شما هدایت است. سفارش شما تقوا و کار شماخیر و نیکى است. عادت شما نیکى و فطرت شما کرم و بخشش است.

حالت و منزلت‏شما حق و راستى و مدارا و محبت است و سخن شمادستور لازم الاجراست؛ و اندیشه شما دانش و بردبارى و عاقبت‏اندیشى است.

این زیارت امامت را رمز و راز فلسفه سیاسى اسلام مى‏داند؛ دولت‏حق و پاینده اهل‏بیت‏علیهم السلام را فرا روى انسانها قرار مى‏دهدو به همه مومنان یاد آورى مى‏کند که حق مسلم و حکومت عدل الهى‏از آن اهل‏بیت عصمت و طهارت است. «ودعائم الاخیار و ساسه‏العباد و ارکان البلاد؛» ائمه‏علیهم السلام آقاى نیکان وتکیه‏گاه آنها و خلفاى الهى و تدبیرکنندگان امور بندگان وستونهاى محکم شهرهایند. مرحوم مجلسى مى‏فرماید:

«وساسه‏العباد» جمع «السائس اى ملوک العباد و خلفاء الله‏علیهم‏» ساسه جمع «سائس‏» به معناى پادشاه بندگان و خلفاى‏الهى برآنان است.

این زیارت به شیعیان مى‏آموزد که آمادگى خویش را حفظ کنید تاآن زمان که دولت اهل‏بیت‏علیهم السلام بر قرار شود: «و نصرتى‏لکم معده حتى یحیى الله تعالى دینه بکم و یردکم فى‏ایامه ویظهرکم لعدله و یمکنکم فى ارضه‏» سرانجام حدیث‏برائت و ولایت‏را به عنوان شعارى جاوید، مطرح مى‏کند تا شیعیان آن را درامتداد حرکت تاریخى خویش همراه داشته باشند و بتوانند اصالت‏مکتبى و دینى خویش را در طرد التقاط، نامردمى‏ها و باطل‏گرایان‏حفظ کنند:

«فمعکم معکم لامع غیرکم‏»؛ همگام با شما بوده و خواهم بود. نه‏با دشمنان شما. زیباییهاى این زیارت بسیار است و ساحلش دوردست‏مى‏نماید. بضاعت و مجال اندک ما را از پیشروى فزون‏تر در این‏عرصه باز مى‏دارد. پس ناگزیربه همین مقدار بسنده مى‏کنیم.

امام هادى(ع) و آثار فقهى

هرگاه فقه شیعه در مجامع علمى و جهانى مجال طرح یافته،جلوه‏هایى به یاد ماندنى و زیبا پدید آورده است. این برخاسته‏از همان منطق مستحکم و استدلالهاى عمیق مبتنى بر وحى است که ازرسول گرامى اسلام به اهل‏بیت عصمت و طهارت‏علیهم السلام رسید. درزمان معاصر نیز دیدیم که مفتى مصر «شیخ شلتوت‏» پس از مقایسه‏فقه مذاهب چهارگانه با فقه جعفرى چنین گفت: «وانى لا انسى‏حینماکنت اشتغل بتدریس فقه المذاهب الاسلامیه و حینما کنت تجول‏الاراء فى ذهنى کانت آراء علماء الشیعه فقط تجلب نظرى و ربماکنت ارجح نظرهم لما فیه من قوه الاستدلال و المنطق الصحیح.»

فراموش نمى‏کنم هنگامى‏که به تدریس فقه مذاهب اسلامى اشتغال‏داشتم، در این میان فقط آراى علماى شیعه نظرم را جلب مى‏کرد وچه بسا نظر آنان را به خاطر اینکه از استدلال قوى و منطق صحیح‏برخوردار بود، ترجیح مى‏دادم.

این منطق در گفتار فقهى حضرت هادى(ع) بسیار به چشم مى‏خورد؛براى مثال زمانى فردى مسیحى با زنى مسلمان زنا کرد و حریم عفت‏ اسلامى را خدشه ‏دار ساخت. او را نزد متوکل آوردند. یحیى ابن اکثم ‏گفت: اسلام آوردن او، کفر و عملش را از میان برده، در نتیجه‏ حدى بر او جارى نمى‏شود. برخى از فقها گفتند: مى‏بایست‏ سه بار بر او حد جارى شود. دسته ‏اى دیگر از فقها بگونه ‏اى دیگر فتوا دادند. متوکل ناچار با امام ‏هادى(ع) مساله را در میان نهاد.

امام پاسخ داد: باید آنقدر شلاق بخورد تا بمیرد.

یحیى ابن اکثم و دیگر فقها اعتراض کردند و خواستار ارائه مدرک‏ شدند. متوکل از امام(ع) مدرک طلبید. حضرت در جواب آیه 84 و 85سوره غافر را یادآور شد: «چون شدت قدرت و قهر ما را دیدند،گفتند: ما به خداى یکتا ایمان آوردیم و به همه بتهایى که شریک‏ خدا گرفتیم کافر شدیم؛ اما ایمانشان، پس از دیدن مرگ و مشاهده ‏عذاب ما، بر آنها سودى نبخشید. سنت ‏خدا در میان بندگان چنین‏ حکمفرما بوده است: و آنجا کافران زیانکار شده‏اند.

امام با این آیه یادآورى کرد: چنان که ایمان مشرکان پس ازنزول عذاب سودمند نیست، اسلام این مسیحى نیز حد الهى را از اوساقط نمى‏کند. متوکل پاسخ امام(ع) را پسندید و دستور داد آن رااجرا کنند.

درود و سلام و صلوات خدا بر امام هادى(ع) آن هنگام که در سال‏212 هجرى خورشید وجودش تجلى کرد و آن زمان که با عزمى آهنین ورنج غربت و تبعید را برگزید و آن روز که پس از 33 سال دوران‏شکوهنمد امامت در سال 254 هجرى به شهادت رسید.


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 8:4 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه علیه :

1 مَنِ اتَّقىَ اللّهَ یُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.(62)
ترجمه :
فرمود: کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد، دیگران مطیع او مى شوند.
و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گیرد.

2 قالَ علیه السلام : مَنْ اءنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.(63)
ترجمه :
فرمود: کسى که با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنیس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى کند.
و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است یعنى از غیر خدا نهراسیدن و از مردم احتیاط و دورى کردن .


3 قالَ علیه السلام :السَّهَرَ اءُلَذُّ الْمَنامِ، وَالْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ.(64)
ترجمه :
فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید یعنى هر چه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذت مى برد و هر چه کم خوراک باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .


4 قالَ علیه السلام : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إ لَیْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ.(65)
ترجمه :
فرمود: از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى ، صمیّمیت و محبّت مجوى .
همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى ، نصیحت و موعظه طلب نکن ، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.


5 قالَ علیه السلام : الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إ لَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجیَّةٌ سَیِّئَةٌ.(66)
ترجمه :
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.
بخیل بودن بدترین اخلاق است ؛ و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.


6 قالَ علیه السلام : الْهَزْلُ فکاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.(67)
ترجمه :
فرمود: مسخره کردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و کار انسان هاى نادان مى باشد.


7 قالَ علیه السلام : الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.(68)
ترجمه :
فرمود: دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.


8 قالَ علیه السلام : النّاسُ فِى الدُّنْیا بِالاْ مْوالِ وَ فِى الاَّْخِرَةِ بِالاْ عْمالِ.(69)
ترجمه :
فرمود: مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.


9 قالَ علیه السلام : مُخالَطَةُ الاْ شْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ یُخالِطُهُمْ.(70)
ترجمه :
فرمود: همنشین شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.


10 قالَ علیه السلام : أ هْلُ قُمْ وَ أ هْلُ آبَةِ مَغْفُورٌلَهُمْ ، لِزیارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا عَلَیْهِ السَّلامُ بِطُوس ، اءلا وَ مَنْ زارَهُ فَأ صابَهُ فى طَریقِهِ قَطْرَةٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.(71)
ترجمه :
فرمود: اءهالى قم و اءهالى آبه یکى از روستاهاى حوالى ساوه آمرزیده هستند به جهت آن که جدّم امام رضا علیه السلام را در شهر طوس زیارت مى کنند.
و سپس حضرت افزود: هر که جدّم امام رضا علیه السلام را زیارت کند و در مسیر راه صدمه و سختى تحمّل کند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.


11 عَنْ یَعْقُوبِ بْنِ السِّکیتْ، قالَ: سَاءلْتُ أ بَاالْحَسَنِ الْهادى علیه السلام : ما بالُ الْقُرْآنِ لا یَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إ لاّ غَضاضَة ؟
قالَ علیه السلام : إ نَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ، وَلالِناسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَ فى کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضُّ إ لى یَوْمِ الْقِیامَةِ.(72)
ترجمه :
یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى علیه السلام سؤ ال کردم : چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود؛ بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟
مام علیه السلام فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.


12 قالَ علیه السلام :الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِکُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ.(73)
ترجمه :
فرمود: غضب و تندى در مقابل آن کسى که توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز و ناتوانى است ، ولى در مقابل کسى که توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است .


13 قالَ علیه السلام : یَاْتى عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ اءهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ.(74)
ترجمه :
فرمود: علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.


14 قالَ علیه السلام : لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَکْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإ نَّهُ حارُّ فى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْ وقاتِ کُلِّها، جَیِّدٌ عَلى کلِّ حالٍ.(75)
ترجمه :
به بعضى از غلامان خود فرمود: بیشتر براى ما بادمجان پخت نمائید که در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است .
و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفید است .


15 قالَ علیه السلام : التَّسْریحُ بِمِشْطِ الْعاجِ یُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأ سِ، وَ یَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ یُطْفِى ءُ الْمِرارَ، وَ یَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.(76)
ترجمه :
فرمود: شانه کردن موها به وسیله شانه عاج ، سبب روئیدن و افزایش مو مى باشد، همچنین سبب نابودى کرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فکّ و لثه ها مى گردد.


16 قالَ علیه السلام : اُذکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ اءهْلِکَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ، وَ لا حَبیبٌ یَنْفَعُکَ.(77)
ترجمه :
فرمود: بیاد آور و فراموش نکن آن حالت و موقعى را که در میان جمع اعضاء خانواده و آشنایان قرار مى گیرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هیچ پزشکى و دوستى و ثروتى نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.


17 قالَ علیه السلام : إ نَّ الْحَرامَ لایَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إ لَى النّارِ.(78)
ترجمه :
فرمود: همانا اموال حرام ، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احیاناً رشد کند و زیاد شود برکتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و کمک کرده باشد اءجر و پاداشى برایش نیست و هر مقدارى که براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.


18 قالَ علیه السلام : اَلْحِکْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.(79)
ترجمه :
فرمود: حکمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.


19 قالَ علیه السلام : مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ.(80)
ترجمه :
فرمود: هر که از خود راضى باشد بدگویان او زیاد خواهند شد.


20 قالَ علیه السلام : اَلْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان .(81)
ترجمه :
فرمود: مصیبتى که بر کسى وارد شود و صبر و تحمّل نماید، تنها یک ناراحتى است ؛ ولى چنانچه فریاد بزند و جزع کند دو ناراحتى خواهد داشت .


21 قالَ علیه السلام : اِنّ لِلّهِ بِقاعاً یُحِبُّ اءنْ یُدْعى فیها فَیَسْتَجیبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحیرُ مِنْها.(82)
ترجمه :
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مکان هائى است که دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن که دعاها را مستجاب گرداند که یکى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسین علیه السلام خواهد بود.


22 قالَ علیه السلام : اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثیبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.(83)
ترجمه :
فرمود: همانا تنها کسى که ثواب مى دهد و عِقاب مى کند و کارها را در همان لحظه یا در آینده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.


23 قالَ علیه السلام : مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَاءمَنْ شَرَّهُ.(84)
ترجمه :
فرمود: هرکس به خویشتن إ هانت کند و کنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در اءمان ندان .


24 قالَ علیه السلام : اَلتَّواضُعُ اءنْ تُعْطَیَ النّاسَ ما تُحِبُّ اءنْ تُعْطاهُ.(85)
ترجمه :
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو آن کنند.


25 قالَ علیه السلام : اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.(86)
ترجمه :
فرمود: همانا اجسام ، جدید و پدیده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است .


26 قالَ علیه السلام : لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَیْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ اءحْسَنَ الاْ سْماء.(87)
ترجمه :
فرمود: خداوند از اءزَل ، تنها بود و چیزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفریده ، و بهترین نام ها را براى خود برگزید.


27 قالَ علیه السلام : اِذا قامَ الْقائِمُ یَقْضى بَیْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضاءِ داوُد علیه السلام وَ لا یَسْئَلُ الْبَیِّنَةَ.(88)
ترجمه :
فرمود: زمانى که حضرت حجّت (عجّ) قیام نماید در بین مردم به علم خویش قضاوت مى نماید؛ همانند حضرت داود علیه السلام که از دلیل و شاهد سؤ ال نمى فرماید.


28 قالَ علیه السلام : مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقینَ وَ مَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ یَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقینَ.(89)
ترجمه :
فرمود: هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت .


29 قالَ علیه السلام : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریمَةٌ وَالاْ دَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِکْرَةُ مِرْآتٌ صافَیةٌ.(90)
ترجمه :
فرمود: علم و دانش بهترین یادبود براى انتقال به دیگران است ، ادب زیباترین نیکى ها است و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها است .


30 قالَ علیه السلام : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داعٍ إ لىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.(91)
ترجمه :
فرمود: خودبینى و غرور، انسان را از تحصیل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى کشاند.


31 قالَ علیه السلام : لا تُخَیِّبْ راجیکَ فَیَمْقُتَکَ اللّهُ وَ یُعادیکَ.(92)
ترجمه :
فرمود: کسى که به تو امید بسته است ناامیدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت .


32 قالَ علیه السلام : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.(93)
ترجمه :
فرمود: شخص طمّاع و حریص نسبت به اموال و تجمّلات دنیا هیچگاه آسایش و استراحت نخواهد داشت .


33 قالَ علیه السلام : الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى ، وَالعِتابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.(94)
ترجمه :
فرمود: (مواظب باش که ) عتاب و پرخاش گرى ، مقدّمه و کلید غضب است ، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به کینه و دشمنى درونى بهتر است (چون کینه ، ضررهاى خظرناک ترى را در بردارد).


34 قالَ علیه السلام : الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّیکَ، وَالرّضا بِما یَکْفیکَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّةُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّةُ إ تّباعُ الْیَسیرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقیرِ.(95)

ترجمه :
متر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى ، ولیکن فقر و تهى دستى در آن موقعى است که آرزوهاى نفسانى اهمیّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل ، اهمیّت دادن به امکانات موجود و مصرف و استفاده صحیح از آن ها است ، اگر چه ناچیز و کم باشد.


35 قالَ علیه السلام : الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى یَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.(96)
ترجمه :
فرمود: امام و خلیفه بعد از من (فرزندم ) حسن ؛ و بعد از او فرزندش مهدى موعود علیهما السلام مى باشد که زمین را پر از عدل و داد مى نماید، همان طورى که پر از ظلم و ستم گشته باشد.


36 قالَ علیه السلام : إ ذا کانَ زَمانُ الْعَدْلِ فیهِ أ غْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أ نْ یُظُنَّ بِأ حَدٍ سُوءاً حَتّى یُعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ.(97)
ترجمه :
فرمود: در آن زمانى که عدالت اجتماعى ، حاکم و غالب بر تباهى باشد، نباید به شخصى بدگمان بود مگر آن که یقین و معلوم باشد.


37 قالَ علیه السلام : إ نَّ لِشیعَتِنا بِوِلایَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَکُوا بِها فى لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ.(98)
ترجمه :
فرمود: همانا ولایت ما اهل بیت براى شیعیان و دوستانمان پناهگاه اءمنى مى باشد که چنانچه در همه امور به آن تمسّک جویند، بر تمام مشکلات (مادّى و معنوى ) فایق آیند.


38 قالَ علیه السلام : یا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إ نَّ تارِکَ التَّقیَّةَ کَتارِکِ الصَّلاةِ لَکُنتَ صادِقاً.(99)
ترجمه :
فرمود: به یکى از اصحابش - به نام داود صرّمى - فرمود: اگر قائل شوى که ترک تقیّه همانند ترک نماز است ، صادق خواهى بود.


39 قالَ: سَاءلْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ علیه السلام : هُوَ اءنْ تَمْلِکَ نَفْسَکَ وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ، وَ لا یَکُونَ ذلَکَ إ لاّ مَعَ الْقُدْرَةِ.(100)
ترجمه :
یکى از اصحاب از آن حضرت پیرامون معناى حِلم و بردبارى سؤ ال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: این که در هر حال مالک نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و این تحمّل و بردبارى در حالى باشد که توان مقابله با شخصى را داشته باشى .


40 قالَ علیه السلام : اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنیا دارَ بَلْوى وَالاْ خِرَةَ دارَ عُقْبى ، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنیا لِثوابِ الاْ خِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْ خِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنیا عِوَضاً.(101)
ترجمه :
فرمود: همانا خداوند، دنیا را جایگاه بلاها و امتحانات و مشکلات قرار داد؛ و آخرت را جایگاه نتیجه گیرى زحمات ، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنیا را وسیله رسیدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنیا را در آخرت عطا مى فرماید.


[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 7:29 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 531
بازدید دیروز: 346
کل بازدیدها: 19809426

طلایه دار