سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

 

  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 
  • عملیات مرصاد به روایت عکس 

[ چهارشنبه 90/5/5 ] [ 8:9 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
مستندی از عملیات مرصاد
 
ردیف نام کلیپ

توضیحات

اجرا فرمت

حجم
(MB)

1 قسمت اول flv 9,074
2 قسمت دوم flv 8,037
3 قسمت سوم flv 8,088
4 قسمت چهارم flv 9,047
5 قسمت پنجم flv 8,160

دانلود غیر مستقیم میباشد

مستندی از عملیات مرصاد و مجاهدین خلق در سایت روشنگری


[ چهارشنبه 90/5/5 ] [ 7:53 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]


تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
میگیم : پـَـَـــ نه پـَـَـــ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !!!

دارم فیلم گریه دار میبینم , گریه میکردم , مامانم اومده می گه فیلمش گریه داره ؟
میگیم : پـَـَـــ نه پ خنده داره من دارم گریه می کنم کارگردانشو ضایع کنم !

جلو در دستشویی، طرف اومده میگه ع ع ع ببخشید شما توی صف هستین؟
میگیم : پـَـَـــ نــــــــــه پــــــــــــ سوسکیم اومدیم نهــــــــار.... :

حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟
میگیم : پـَـَـــ نه پـَـ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوید

بهش میگم: زود باش دمپاییتو بده تا سوسکه نرفته... میگه:مگه میخوای بکشیش؟...
میگیم : پـَـَـــ نه پَ میخوام بدم سوسکه پاش کنه !!!

تصادف کردیم، زنگ زدیم افسر اومده میگه : تصادف شده؟
میگیم : پـَـَـــ نه پـــــَ ... داریم هشدار برای کبرا 11 رو فیلم برداری میکنیم!!!

رفتم داروخونه کرم ترک پا بگیرم .می گه واسه پا میخواین؟؟
میگیم : پـَـَـــ نه پــــَ .......میخوام در جهت از بین بردن ترک های کویر لوت گامی برداشته باشم

سر جلسه امتحان به کناریم میگم داداش برسونیا...میگه تقلب؟
میگیم : گفتم پـَـَـــ نــه پـَـَــــ مواد ، یه وقت خمار نشم

فامیلمون اومده آکواریومم رو دیده میگه غذای مخصوص بهشون میدی؟
میگیم : پـَـَـــ نه پـَـَـ پول تو جیبی میدم بهشون خودشون میرن واسه خودشون غذا میخرن

زنگ زدیم اتش نشانی،میگه جایی اتیش گرفته؟
میگیم : پـَـَـــ نه پــــ زنگ زدیم ببینیم امشب خونه این بیایم مهمونی

از راننده اتوبوس میپرسم چقدر شد؟میگه 225 بهش 300 تومن دادم,میگه یه نفری؟
میگیم : پ نه پ کل اتوبوس مهمونه من!

تو رستوران، پیشخدمتو صدا کردم میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده! میگه مرده؟
میگیم : پـَـَـــ نَ پـَـَــ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی!!!

یارو دو ساعت داره خودپردازو انگولک میکنه تازه برگشته میگه شمام کار دارین ؟
میگیم : پـَـَـــ نَ پـَـَـ وایستادیم اینجا بنیه و پشتکارِ شما رو سرلوحه زندگیمون قرار بدیم


[ چهارشنبه 90/5/5 ] [ 1:2 صبح ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

متنی برگرفته از وبلاگ آفاق ظهور   که درونمایه این متن حقوقی که برای اقلیتهای مذهبی در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی تعریف شده است را به عنوان گوشزدی برای مسولین فرهنگی یادآوری می کند که مبادا در کشوری اسلامی این اقلیتها پای خود را از اختیارات قانونی خود فراتر نهند ...




بعد از خواندن و نگاه کردن به خبر و تصاویری درد آور،به سرعت سراغ قانون اساسی کشور رفتم ،تا ببینم من اشتباه می کنم یا این رقاصان حرفه ای ...
این شد که رفتم سراغ قانون مربوط به اقلیت های عزیز،تا بیشتر بفهمم که این عزیزان حق چه فعالیت های رو در کشور عزیزمون دارند

هر چند که اصل 12 قانون اساسی دین رسمی کشور را دین اسلام و مذهب اثنی عشری می داند اما اصل 13 نیز اقلیت های دینی رسمی کشور را ابتدا معرفی نموده و بیان می دارد که آنها در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند. به هر حال چنین به نظر می رسد که در این بخش 4 حق عمده برای اقلیت های دینی در کشور ما در نظر گرفته شده است.

1- آزادی انجام مراسم دینی: در اصل 13 قانون اساسی به آزادی انجام مراسم مذهبی تصریح شده و عملاً نیز پیروان این سه دین با داشتن کلیساها و کتیبه های متعدد و آتشکده ها، مراسم و آیین مذهبی خود را به پا می دارند.
2- تشکیل انجمن: طبق اصل 26 قانون اساسی اقلیت های دینی می توانند مطابق ضوابط دارای انجمن و جمعیت باشند.
3- اجرای مقررات مذهبی خویش در احوال شخصیه: احوال شخصیه یعنی ازدواج، طلاق، ارث و وصیت که در این موارد، اقلیت های دینی مقررات مربوط به مذاهب خودشان را عمل می کنند و حتی اگر دعوا و مسأله ای در دادگاه های ایران مطرح باشد قاضی دادگاه طبق قواعد مسلمه مذهبی آنها، موضوع را فیصله می دهد.
4-داشتن نماینده مجلس: طبق اصل 64، زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان و آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده را انتخاب می کنند.




هرچه این کتاب قانون اساسی رو بالا پایین کردم ، این بند قانون در مورد اقلیت ها رو پیدا نکردم ،
ولی خوب زیاد جای نگرانی نداره با اجازه از مجلس و دولت محترم و شورای نگهبان و دیگر مسئولین ،




از امروز این وبلاگ، قانونی را در مورد اقلیت های مذهبی به قانون اساسی کشور اضافه می کند

از امروز به بعد نه تنها اقلیت های مذهبی عزیز ،بلکه هر کسی که  احساس می کند در داخل کمرش جنبنده ای  وجود دارد که با عث حرکت دار کردن کمرش میشود ،تو رو خدا راحت باشد و احساس نگرانی نکند
 هر چقدر که دلش می خواهد می تواند کمرش را تکان دهد و شاید بالا و پایین رود و به دو طرف خود نگاه کند،
از این به بعد هلگوپتر ی در ملاءعام و غیر عام آزاد است ..
رقص محلی غیر محلی، دی جی غیر دی جی ،رقص به روی یک پا ،دو پا و.. آزاد است
هرگون باز و بسته کردن لامپ در خیابان، آزاد است

هر گونه  مراسم ، از تمرین رقص ،مسابقه ی رقص  و برگزاری مسابقات جام جهانی  و فیفا رقص در کشور آزاده است

هرگونه کشف حجاب در سالن ها و استادیوم های برگزار کننده این مسابقات آزاد می باشد
و اما تبصره اول این قانون : عزیزان توجه داشته باشند که این قانون محدودیتی  سنی و جنسی ندارند وبین خانونم های محترم و آقایون عزیز فرقی قائل نشده و هردو از حقوق مساوی برخوردارند
کودکان و نوجوانان میانسالان و پیر پاتال ها نیز می توانند همچین حرکاتی را انجام دهند

تبصره دوم این قانون : عزیزان توجه داشه باشید دادن شاباش  و یا همان رشوه در این مراسمات به دلیل تناقض با احکام اسلامی  جایز نمی باشد و پیکرد قانونی دارد

 و اما نکته آخر
آقای اداری فرهنگ و ارشاد شهر شهید پرور یزد
نمیدونم شما از برگزای این مراسم در یزد با خبر بودید یا نه یا شاید هم یکی از مدعوین این برنامه بودید،!!؟؟



 از این برنامه ی سر تا پا اشکال نمی دانم چه بگوییم

اما ای کاش برای کشوری که برای بارور شدنش  خون هزاران شهید ریخته  شده حرمت قائل بودید.

[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 10:16 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
چیزی که بسیار بر آن تأکید داشته و اجرایش را بر شما واجب می‌دانم ، نحوه تشییع جنازه و دفن من است . به ترتیبی که می گویم عمل کنید: در هر ساعتی که جنازه به دست شما رسید ، بشویید و بگذارید تا غروب آفتاب شود .
 « حمید قلنبر» در مرداد 1339به دنیا آمد و 21 سال بعد در ساعت ده شب دوشنبه دوم شهریور1360 در شهر کرمان به دست عوامل ضد انقلاب ترور شد و به شهادت رسید. وی در هنگام شهادت مسئولیت واحد اطلاعات ستاد منطقه شش سپاه شامل استانهای کرمان ،هرمزگان ،و سیستان و بلوچستان را بر عهده داشت. مزار پاک این شهید در قطعه 24 بهشت زهرای تهران به امانت سپرده شده است.
این نوشته قصد مرور زندگی نامه شهید قلنبر را ندارد. حیات او ،در سه سال فعالیت سیاسی - نظامی اش پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، فراز و نشیب های فراوانی داشت که مجال مناسبی را می طلبد. در این مجال مختصر ، مقصود ما ، نگاهی است به وصیت نامه شهید قلنبر . این وصیت نامه یک نکته ویژه و نسبتا متفاوت با دیگر وصایای شهدا دارد و آن هم دستورات اکید و خاص شهید درباره شکل تدفینش می باشد. متن کامل وصیت نامه در زیر آمده است:

روحمان با یادش شاد

"انا لله و انا الیه راجعون"

این کتابت وصیتنامه «بنده خداست »، حمید ، فرزند محمد .وانجام آن را سفارش می کنم بر والیان خون و جسدم و حقی است برای من بر آنان که ادا کنند.
اول : برایم طلب آمرزش کنید؛ بسیار شبها. و به برادران پاسدارم که دستشان را از روی ادب می‌بوسم ، سفارش کنید در هنگام پست ، به خصوص شب ها ، برایم طلب عفو کنند.
دوم : مقداری مقروض هستم ؛ البته خدا گواه است و دوستانم ، که دیناری برای خود خرج نکرده ام . مقداری راتهیه کرده و می دهم ، آن چه ماند دوستانم به هر نوعی که می‌توانند ادا کنند؛ چرا که برای خدا کار کرده‌ام و حالا گرفتار قرض شده‌ام .
سوم: چیزی که بسیار بر آن تأکید داشته و اجرایش را بر شما واجب می‌دانم ، نحوه تشییع جنازه و دفن من است . به ترتیبی که می گویم عمل کنید: در هر ساعتی که جنازه به دست شما رسید ، بشویید و بگذارید تا غروب آفتاب شود .آنگاه جنازه ام را تنها چهار تن از دوستانم که نام می‌برم از سردخانه تا گور به دوش کشند.
1 - محسن مقدس زاده 2 - رضا حاج محمدی 3 - حسن رضایی 4 - رضا موسوی فر
مادرم را بگویید تو را به جان فاطمه گریه نکند ، برادرم هم همین طور. از سردخانه تا گور به جز چهار نفری که اسم شان را بردم ، هیچ کس حق ندارد بیاید ، آنها جسدم را در قبر بگذارند و رویم خاک بریزند و در کنار قبرم صد مرتبه طلب عفو کنند ، با گفتن «ارحم عبدک یا غفور». هیچ مجلسی در یاد بودم نگیرید و برایم عکس چاپ نکنید . تمام سعی تان را بکنید گمنام بمیرم .
چهارم: شعرها را که حاصل عمر من است به رضا برادرم و خدیجه همسرم هدیه می‌کنم که به آنها عمل کنند.
پنجم: خواهرها و برادرهای مرتبط با من را بگویید حلالم کنند و بیشتر برای خدا بکوشند.
ششم : به همه بگویید از حق شان بر من بگذرند و برایم طلب عفو و رحمت کنند.
هفتم : برایم نماز و روزه به جای آورید.
هشتم: همه شما را به پیروی از امام و آمادگی برای قیام حضرت صاحب ، سفارش می‌کنم.
مراحلال کنید . به مادرم بگویید مراحلال کند، حتماً من او را خیلی اذیت کرده ام.
برایم طلب رحمت کنید.

1359/11/5
بنده خدا حمید قلنبر
 




شهید حمید قلنبر



مراسم ختم شهید حمید قلنبر

 



شهید حمید قلنبر

 



شهید قلنبر در بین همرزمان

 



شهید حمید قلنبر مسئول اطلاعات عملیات منطقه ششم سپاه

 



دوستان حمید قلنبر در مراسم ختم این شهید

 

 

شهید حمید قلنبر نشسته از راست، نفر دوم

[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 10:2 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
آموخته ام که
با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه،
رختخواب خرید ولی خواب نه،
ساعت خرید ولی زمان نه،
می توان مقام خرید
ولی احترام نه،
می توان کتاب خرید ولی دانش نه
، دارو خرید ولی سلامتی نه
، خانه خرید ولی زندگی نه و
بالاخره ، می توان
قلب
خرید، ولی عشق را نه.
 
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
 
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
 
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
 
آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
 
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم
 
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی

آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
 
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند
 
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
 
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
 
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم
 
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
 
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
 
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
 
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
 
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
 
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
 
آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم
 
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد

چارلی چاپلین

 

 

 

حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله


 

در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم.

در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود.

در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند.

در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.

در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود می سازد.

در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم.

در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند.

در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بد ترین دشمن وی است.

در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.

در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.

در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را نیز که میل دارد بخورد.

در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است.

در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد وکمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود.

در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.

در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست.


[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 9:4 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 






























[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 8:33 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

گفتگو با امیر دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

حجم : 3،605 مگابایت | فرمت flv

لینک دانلود : FLV | کیفیت بالا

برای سلامتی و فرج امام زمان (عج) صلوات


[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 8:4 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

ما هر گز هیچ کشوری را به رویارویی وجنگ تشویق نکردیم ونخواهیم کردم،مایک ملت صلح طلبیم
دریافت فایل صوتی
مستقیم
حجم:1.537مگابایت
سلامتی اقا امام زمان(عج)وامام خامنه ای صلوات


[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 7:58 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

آیا جز اصحاب عاشورایی سید الشهدا کسی را می شناسی که  بهتر از شهدای ما خدا را عبادت کرده باشد!!!؟؟؟
دریافت فایل صوتی
مستقیم
حجم:1.472مگابایت
سلامتی آقا امام زمان(عج)وامام خامنه ای صلوات


[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 7:53 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 133
بازدید دیروز: 1575
کل بازدیدها: 19990254

طلایه دار